۹۸.۰۷.۱۸
اتوبوس جلوی یک حسینیه ایستاد و مسئول گروه گفت سریع نماز را بخوانید و بیایید چون معلوم نیست چه وقتی به نجف برسیم. همه سریع وضو گرفتند و به نماز ایستادند. وقتی نماز دوم هم تمام شد چند برادر عراقی آمدند و تعارف کردند. سر سفره ی شامی که تدارک دیده بودند. مسئول گروه گفت اگر دعوتشان را رد کنیم خوب نیست .
بدون سر و صدا و شلوغ بازی پذیرایی کردند و هر کس هر چه میخواست برایش فراهم میکردند.
یاد شب تاسوعا افتادم و هیئتی که رفته بودم. جوانی با یک کیف کنار سبد غدا ایستاده بود و جوان دیگری از خدمتگزاران هیئت آمد و گفت با عرض معذرت باید کیف تان را ببینم. آن جوان هم جلوی جمعیتی که شاهد ماجرا بودند سرخ و سفید شد و کیفش را باز کرد و غذایی هم در کیف نبود.
به این فکر میکردم که اگر غذایی تهیه می شود برای توزیع بین عزاداران است بگیر و ببند ندارد و چند هزار پُرس غذا میتواند یک لحظه خجالت کشیدن آن گریه کن امام حسین را جبران کند.
اینجا ماجرا فرق دارد اصل قصه اکرام زائران و عزاداران است نه هیچ چیز دیگر؛ برای همین وقتی غذایی تعارف میکنند سنگینی نگاه منت دار را ندارد و فقط و فقط اخلاص در محبت اهل بیت علیهم السلام است که در نگاه برادرانه شان موج می زند.
درباره این سایت